مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

ساده نویسی های یک دختر 23 ساله
عاشق همسرم هستم
دانشجوی ارشد روانشناسی
و دلم میخواد زود زود مامان بشم انشاءالله...

تفریحات زندگیم :
بودن با همسر و خانواده و دوستام
مسافرت رفتن
حفظ قرآن
فیلم دیدن و کتاب خوندن
کافه گردی و رستوران گردی

دوست داشتنی هام؛ شکلات و نوشیدنی
روانشناسی کودک و بچه ها ^____^

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۱ ماه 9
  • ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۰ ...
یه روزی میومدم اینجا از دلتنگی هام می نوشتم ،دلتنگی برای بچه دار شدن
حالا من نزدیک  دوسال میشه که مامانم
مامان بودن خیلی سخته
یه روزایی شادی،بچه هم شاده و تو هزارتا ایده و برنامه برا بهتر شدن حالت داری
ولی یه روزایی هم مثه امروز بچه بخاطر هیچ و پوچ مریض شده و تو هم اعصابت داغونه،ازینکه باید غرغرهاشو تحمل کنی،ازینکه باید تو خونه حبس باشی و از هزارتا چیز دیگه!
کاش میتونستم مثه همون روزای بارداری اونقدر شاد باشم...
تسنیم رها
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ماهها و حتی حدود یک سال و نیم از آخرین پستم میگذره

الان علی یک سال و نه ماهشه

اول شهریور 96غلت زد(دوماه ونیم)

6ماهگی نشست

و یکسالگی راه افتاد

از همون یکسالگی و حتی قبلتر حرف میزد اما اوج بلوغ حرف زدنش یکسال و نیمگی


تسنیم رها
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

علی آقای ما هم قدم ب این دنیا گذاشتند بالاخره :)

خداروشکر، خداروهزاران بار شکر که شکر یه صدم نعمت هاش رو ما نمیتونیم انجام بدیم...

ناف علی جان 4روزگی افتاد

7روزگی هم ب دستور اهل بیت ختنه شون کردیم ؛))))

و ان شاءالله 11روزگی اش هم که مصادف با نیمه ماه رمضون و تولد امام حسن مجتبی است ان شاءالله عقیقه اش میکنیم😊😊

ایشالا که خداوند خودش حفظش بکنه...الهی

تسنیم رها
۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

انتظار خیلی سخته...خیلی!

تسنیم رها
۰۱ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


چقدر طولانیه این دوران خوش بارداری...چه صبری خدا به یک زن میده تا این ماهها رو یکی یکی بگذرونی

اولش فقط ذوق و شوق تموم شدن و رسیدن به دقیقه نود رو داری اما به آخر که میرسی سنگین شدن و نفس تنگی و کمردرد از یک طرف، انتظار برای درد زایمان و اینکه چجوریه و از پسش برمیای از طرف دیگه و هول کامل شدن هفته های بچه و وزن مناسبش و اینکه بچرخه یا نچرخه  سختی انتظارت رو سخت تر از قبل میکنه

تسنیم رها
۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خوشحالی یعنی اتاق نی نی عزیزت رو بچینی😊🙌


#به تاریخ6فروردین96

تسنیم رها
۰۷ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزهای سختیه...اما شیرین!

انتظار و انتظار و انتظار 

تا ماه شش خیلی سخت نبود برام خداروشکر، نهایتش پادرد های مختصر و چیزهای کوچیک بود اما حالا یکم که راه برم یا بشینم یا کاری بکنم، کمردرد امانمو میبره...تازه فقط کمر درد نیست،پایین دنده هامم درد عجیبی میپیچه،تو یه سایت نوشته بود پاهای نی نی هست که به دنده ها فشار میاره،عاخه قربون پاهای کوچولوت بشم من مامانی :))

خداروشکر همش میگذره...ان شاءالله درد زایمان هم مثه اینا بگذره و من روی قشنگ تو رو ببینم

پروژه ی خرید سیسمونی هم بعد هفت ماه تقریباً داره تموم میشههههههه، تخت و کمدش رو دیدم چقدر قچنگ بود ^__^

چقدر ذوق دارم اتاق کوچولوی خوشگلم رو بچینم

وااااااااااااااای خدااااا پس کی میادش :)))

تسنیم رها
۰۴ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سلام مامانی من

امسال اولین سالیه که تو با من هستی

اولین مشهد رو خداروشکر امام رضا قسمتم کردند و از 23تا28اسفند باهم مهمونشون بودیم...

خیلی باصفا بود مامانی، درسته که زود خسته میشدم یه کوچولو سختم بود، اما با تو بودن بهترین حس دنیاست

من و تو و بابایی :)))))

دیروز هم تولد حضرت زهرا و اولین روزی بود که منم مادر بودم :)

و امروز هم آخرین روز ساااااال و لحظه ی سال تحویل کنار دایی های شهید عزیزم بودیم و یه سوره یاسین خوندیم تا سال تحویل شد 

ان شاءالله که بهترین سال عمرم باشه و با اومدن تو خیر و برکت از سروکول زندگیمون بالا بره :)))

ان شاءالله 

تسنیم رها
۳۰ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

الان حدود پنج هفته است که تو با منی و یک هفته که من این بودن رو میدونم...خیلی حس عجیبیه، خیلییییییییی، اون چیزی که با تموم وجودم از خدا میخواستم الان با منه اما من حسش نمیکنم...هنوز تغییر خاصی در من به وجود نیومده، شاید برا همینه که هنوز برام باور نکردنیه

بهترین حس دنیا بودن توئه مامانی

تو که هدیه ی خدا و حضرت علی (ع) تو روز غدیر به من بودی، واسه همینه که ته دلم قرصه ازت...استرس ندارم برعکس قبل! میگم مولا علی بهترین چیز رو بهم میدهند...مطمئنم :)

تسنیم رها
۰۸ مهر ۹۵ ، ۲۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هنوزم تو شوکم...

میخوام وانمود کنم اتفاقی نیفتاده ولی مگه میشه؟ اتفاقی که دست کم یه ساله منتظرشم حالا میگه که افتاده 

نمیدونم چیکار کنم...میترسم برم آزمایش بدم!!!  دلم میخواد یکی دوهفته صبر کنم...صبر و صبر و صبر

دلم نمیخواد تو هول میزان بتا و کوفت و زهرمار گیر کنم...دلم میخواد با حال خوش خودم تنها باشم

فقط من و تو :)))))

.

.

.

.

بعداً نوشت: بالاخره روز سوم پاییز رفتم آزمایش دادم، دمدمای ظهر بود،آزمایشگاه کیمیا،بعدش رفتم خونه مامانی جونم

شب با مامان رفتیم امامزاده شاسیدعلی نمازو خوندیم و رفتیم جواب آزمایش رو بگیریم...واااای که میخواسم آروم باشم ولی،مگه میشد :)

خلاصه رفتم گرفتم و خداروشکر مثبت بود.....وااااااااااااااای خدا بهترین هدیه زندگیم بعد همسرجانم رو بهم دادی ازت متشکرم بهترین من

بعدش هم با مامان جونم رفتیم ابن سینا تور مشکی خیلی قشنگ واسه پیراهن مشکی محرم که میخوام بدوزم خریدم

شب با همسر جان رفتیم گلستان شهدا به پیشنهاد من...سرقبر دایی های عزیزم ازش فیلم گرفتم وگفتم میخوام یه خبر عالی و فوق‌العاده بهت بدم و خلاصه گفتم...طفلی باورش نمیشد و تو شوک بود اما خیلی خاطره ی خوب و خاطره انگیزی شد :)))))

.

.


تسنیم رها
۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر