ساعت ده و سی وسه شد
جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ
بوی کبابه شامی بیداد میکنه...صپ وظهر و شب تو خونه ما بو غذا پیچیده، آخه همسایه های محترم فکر نمیکنن در همسایگی شون دانشجوهایی زندگی میکنم که وقت (بخوانید حال)آشپزی ندارند؟؟؟؟؟
بماند که امروز جمعه ست و من از اول هفته فقط یکبار اونم کاملا هل هلی یه ماهی پختم!بقیه اش رو هم نمیدونم چجوری ولی خدا رسوند 😁😁😁
الان ساعت ده و نیم واز نه و نیم هی گفتم الان میرم سر درس و نرفتم! الانه میرم...
همسری هم رفته اند پیش آقای خاص! خدا میدونه تا کی برگردد...
بادلم و با تمام جانم تصمیم گرفته ام امشب یه دوست واقعی ولی مجازی و شاید واقعی_مجازی را پیوند قوی دهم با خودم... تا خدا چه بخواهد
۹۴/۰۳/۱۵