مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

ساده نویسی های یک دختر 23 ساله
عاشق همسرم هستم
دانشجوی ارشد روانشناسی
و دلم میخواد زود زود مامان بشم انشاءالله...

تفریحات زندگیم :
بودن با همسر و خانواده و دوستام
مسافرت رفتن
حفظ قرآن
فیلم دیدن و کتاب خوندن
کافه گردی و رستوران گردی

دوست داشتنی هام؛ شکلات و نوشیدنی
روانشناسی کودک و بچه ها ^____^

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۱ ماه 9
  • ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۰ ...

یک سال گذشت ازون روزی که اومدم اینجا و حرفامو زدم...حالا درسم تموم شده،هنوز بچه دار نشدم و در آرزوی نی نی ام،دیشب شب بیست و سوم فقط از خدا تورو خواستم مامانی،،،،کمه؟نه اولادصالح آرزوی پیامبرا هم بوده پس کم نیست! دیشب رفتیم مسجد امام... آیت الله مهدوی مثه همیشه عالی!!! شب قدر قبلیم مسجد حکیم قبلترشم همون امام

دلم تورو میخواد مامانی، نه همه ی وجودم همه روحم تورومیخواد 

کاش بودی کاش بیای


پ ن: دارم افطاری میپزم امشب مش اینا مهمونمونند، همسر هنوز گوشت نخریده و ساعت سه است و منم نبآید حرص بخورم :| 

تسنیم رها
۰۹ تیر ۹۵ ، ۱۴:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

واقعیتش نمیخواستم برگردم اصلننننننننننن

نمیدونم چرا اینو گفتم ولی تو قطار کلی گریه کردم برا دل زار خودم که نمیخواس برگرده

کاش میشد بمونم کااااااش 

تسنیم رها
۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سفری که مدت ها منتظرش بودم حالا دیگه دلم میخوا دتموم بشه

 درد تو تموم بدنم شُرّه کرده...

خدایا من راضیم اما دلم با خودت

تو راضیش کن دست خودم نیس همه چیز 

تسنیم رها
۱۲ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نه تنها باز هم نشد حالا دیگر کنار امام رضایم اما...

بازهم دلم را خوش کرده ام به این دو روز ولی حال عجیبی دارم...کاش زودتر میشد و من رها میشدم ازین حس انتظار لعنتی 😢😢

خدایا حداقل به دلم رحم کن و این بار بر من آسان بگیر

خداااااآااااااااااآاااااااااااااااااا

حس خیلی خیلی بدی دارم

کاش حداقل کسی بود که با تمام وجود حسم را برایش میگفتم و با تمام وجود درکم میکرد

میخواهم برگردم و روز دیگه ای بیایم 

😢😢😢😢

تسنیم رها
۰۹ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

عید خیلی خوبی است نوروز۹۵

روز ۱عید که سال تحویل۸صبح شهدا

و بعدش میدون امام تاب خوردن 

و بعد ظهر با اهل خاله، خونه مادر

بعدم با جوجوی نازم و زهرا و محمد و زینب پارک شهید رجایی و چهارباغ و بستنی سلطان


روز دومم بریون مش پز! و عیددیــــــــــــــــــدنی!

امروز هم صپ با اهل خاله صبحانه ی دم پل خواجو و بعدم پیش به سوی ناژوان و ضایع شدن خخخ ؛)



اما

.

.

اما با همه ی این خوبی ها،دختر بدی شدم :'( 

اینو واسه ی خودم دارم مینویسم و بَس

که چرا این همه اتفاق خوب که خدای مهربون برام ردیف کرده پشت سر هم رو نمیبینم ولی فقط بدی ها رو میبینم...چرا زود عصبی میشم،طوفانی میشم عاخه چرا؟؟؟

دلم لَک زده برای یه دختر آسون گیر که همه چیو خوب و آروم ببینه... اینقده کینه جو و بددل نباشه زودرنج نباشه

میدونم دلیل بزرگ این همه ناآرومی نی نی نازمه که خدا بهش اجازه نمیده بیادش تو این دنیا... خدایا به چهارده نور مقدست قَسَم که دیگه طاقت دوریشو ندارم خداااااااااااااااااااااا :'( 


#ربنا_هب_لنا_من_لدنک_ذریتة_طیبه_انَّک_سمیع_الدّعا

#رب_لا_تذرنی_فرداً_و_انتَ_خیرُ_الوارثین

تسنیم رها
۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این روزا با اینکه هزارتا کار دارم ولی ترجیح میدم آرامش خودمو حفظ کنم و به این فکر کنم که این ترم آخری دیگه تاحدودی مثه خانم های خانه دار بشم!!!

خانه دار بودن (فقط) هم برای خودش عالمی داره...

میتونی به خودت و همسرت بیشتر برسی،چیزای بیشتری درست کنی و شآید تاحد بسیار بسیار زیادی آرامش و سلامتی بیشتری داشته باشی

تو این یکسال ونیم که هم دانشجو بودم هم خانه دار واقعاً به کارام میرسیدم چون بهترین همسر دنیا نصیبم شده که نه برای نداشتن ناهار و شام، نه کثیفی ظرف ها و نه نامرتبی خونه هیچ حرفی به من نمیزد و تازه درسم براش از همه مهمتر بود و هست، حیف که من همیشه کم کاری میکنم :(

همین خوبی هاش بهم کمک کرد که بتونم هم درس بخونم هم خانه داری بدون استرس 

کاش چراغ خونه ی عاشقونه ی ما روشن تر بشه :)

تسنیم رها
۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروزم گذشت،درست مثه روزای قبلی

اینکه امام علی میگن دوروزتون مثه هم نباشه خیلی چیز سختیه، مگه اینکه چیزای کوچیک کوچیک رو هم تفاوت بدونیم!

دوباره کلاس زبان البته با درد انگشت کوچیکه ی پا که فک میکردم شکسته ولی نشکسته ظاهراً، فردا هم دوباره زبان،دوباره رانندگی و مهمونی خونه ی حجاقا و همه ی چیزای تکراری دیگه...

هرچند تکرارهای( ا.م) من قشنگ تر از بهترین و جذابتترین و بروزترین چیزهای دنیا برای منه

حالا این حرفا رو ولش؛ پریشب بالاخره کتاب دخترشینا رو یکشبه خوندم و بَدَم اومد ازین همه راحتی و راحت طلبیی که توش غوطه میزنم!

هرکی هرکاری میخواد بکنه و هرجور میخواد زندگی بکنه، مگه پس فردا خداوند عزوجل منو با اونها مقایسه میکنه یا حساب منو پایِ اونها مینویسه که من اینقدر ریلکس و بی اعتقاد و راحت طلب شدم؟

فکر میکنم چون هم درس میخونم هم همسرداری، دارم شق القمر میکنم بین همسن های خودم اما زهی خیال باطل!

قدم خیر داستان ما در همین سن و سالهای من 5تا بچه رو بدون شوهر و بدون کمک خونوادش زیر آتش جنگ بزرگ میکرده و اونوقت من گاهی دلم میلرزه از اوندن یه بچه در رفاه کاملی که خداروشکر دارم و اطرافیانی که میتونن کمکم کنند...خدایا منو ببخش بابت این فکرهای باطلم...یه خیلی خوبش رو نصیبم کن بزووووووووووووووودی، الهی آمین😊😊

تسنیم رها
۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با این که ترم۷ فقط ۱۶ واحد داشتم ولی پدرم دراومد با این امتحانا و کارعملی های بی خود

تشخیص و رورشاخ!

بالینی کودک که دیگه صبتی نمیکنم درخصوصش

نظریه هاااااااااااا....ووووووووی

فقط انقلاب خوب بود این وسط و سمینار هم بدَک نبود، درهرصورت 5واحد عزیز دیگه باقی مونده که اونم مثه شوخی میمونه! و درحقیقیت دوران خوش یا ناخوش دانشجویی هم ته کشید 

خدا بِدادمون برسه که سال دیگه این موقع در چه،وضع و اوضاعی هستیم؛بدتر عز امسال یا...!؟


 

تسنیم رها
۲۳ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم شدیدا گرفته 

پرواز مامان اینا عقب افتاده، اونوقت من میخوام برم خارج درس بخونم😏😏

بی دعوت پاشدم رفتم خونه محمد اینا،یکم دلم وا شد

خوبه فردا کانون زبانی هست که حالمو بهتر کنه!

رورشاخ هم هنوز تموم نشده،پعه😤😤

کاش دنیا رو بتونم  بهتر ببینم

ان شاءالله که دلخوشی های زندگیم بیشتر بشه و شور ونشاط مثبت تو خونوادمون جاری بشه؛ان شاءالله 

تسنیم رها
۰۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

امروز عیده اما دل و دماغی ندارم واسه هیچ کاری

درس هم شده بهانه ای برای هیچ کاری نکردن حتی خود درس نخوندن!


کاش مامانم زود برگرده...خدایا مامان بابای همه رو سالم پیششون نگه دار!


+ رورشاخ خرِ خرِ خرِ خرِ خرِ.... است 

تسنیم رها
۰۸ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر