مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

مامان آینده

روزشمار زندگی قشنگ ما برای رسیدن به نی نی عزیزمون

ساده نویسی های یک دختر 23 ساله
عاشق همسرم هستم
دانشجوی ارشد روانشناسی
و دلم میخواد زود زود مامان بشم انشاءالله...

تفریحات زندگیم :
بودن با همسر و خانواده و دوستام
مسافرت رفتن
حفظ قرآن
فیلم دیدن و کتاب خوندن
کافه گردی و رستوران گردی

دوست داشتنی هام؛ شکلات و نوشیدنی
روانشناسی کودک و بچه ها ^____^

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۱ ماه 9
  • ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۰ ...

آقای خاص... بهله

تا حالا یه آدم خیلی خیلی خاص دیدید؟

یکی که واقعاً با بقیه فرق داشته باشه(نه ازین القاب احساسی و تکراری و حال بهم زن که تو با همه فرق داری عسیسم ها...!) اصلاً یه جور دیگه باشه، جنسش با همه ی آدم هایی که تاحالا تو عمرت دیدی متفاوت باشه

من دیدم!

این روزا آقای خاص! عضو جدایی ناپذیر خانواده ی ما شده،هرچند تو خونمون نیست ولی انگار یکی از ما شده...

همه چیزش خاصه...!

زندگی کردنش،کارش،مرامش، دوستیش،ورزشش، ابراز محبتش، همه چی همه چیزش

اگه به این چیزا اعتقاد داشتم،با جرات میگفتم آدم مریخیه یا شایدم... (:

ولی یه آدم چجوری میتونه دوجوری زندگی کنه که هیچ ربطی به هم نداشته باشه؟اصلن یه جورایی دو زیست باشه! والا ما که تو همین زندگی ساده ی معمولی خودمان مانده ایم ولی بنازم به قدرتش که بی نهایت مدل از بندگانش دارد و خواهد داشت...

آقای خاص!

خیلی برای ما زحمت کشیدی... هرچند کسی قدرتو را نمیداند ولی امیدوارم خدا هم با تو خاص! حساب و کتاب کند درست به خوبی خودت (:

تسنیم رها
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شب سختی بود
دوست ندارم تکرار بشه
تسنیم رها
۱۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوووووم ؛

یه دوست جدید که منتظر بودنش بودی و سه سال دم گوشت بوده اما ندیده ای او را...

الان هست

خوشحالم ^____^ 



+ در آستانه ی ورود به فردا و ماراتون آسیب (2)


تسنیم رها
۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بوی کبابه شامی بیداد میکنه...صپ وظهر و شب تو خونه ما بو غذا پیچیده، آخه همسایه های محترم فکر نمیکنن در همسایگی شون دانشجوهایی زندگی میکنم که وقت (بخوانید حال)آشپزی ندارند؟؟؟؟؟

بماند که امروز جمعه ست و من از اول هفته فقط یکبار اونم کاملا هل هلی یه ماهی پختم!بقیه اش رو هم نمیدونم چجوری ولی خدا رسوند 😁😁😁

الان ساعت ده و نیم واز نه و نیم هی گفتم الان میرم سر درس و نرفتم! الانه میرم...

همسری هم رفته اند پیش آقای خاص! خدا میدونه تا کی برگردد...

بادلم و با تمام جانم تصمیم گرفته ام امشب یه دوست واقعی ولی مجازی و شاید واقعی_مجازی را پیوند قوی دهم با خودم... تا خدا چه بخواهد 

تسنیم رها
۱۵ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بی خیال اینکه بزرگترین اتفاق و تغییر زندگی ام (زندگیمان) به راحتی منتفی شد...چه سخته یه غریبه ی بسی آشنا برای موفقیتتان جوش بزند ولی از دست آشنا ها یا واقعاً کاری ساخته نیست یا...

بی خیال بابا نهایتش این طرف دنیا با آن طرف چه فرقی دارد...؟ 

هههه خودم را مسخره کرده ام! معلومه که لامذهب ها خیلی بیشتر پیشرفت کردند و به قله ها دست یازیدند، معلومه که همه آرزوی این موقعیت رو دارند...ولی خب چیکار کنم؟خودمو بکشم که نشد؟که نمیتونم؟ که هیچ کاری از دستم برنمیاد حداقل برای او...


اصلاً بی خیال این دنیا

بی خیال امتحانات این هفته و هفته ی بعد وبعدتر 

بی خیال ماه رمضون و روزه و گرما 

بی خیال من، تو و او که بدجوری شکست خورده ولی حتی گریه هم ندارد بکند اما ته دلش را من میدانم!

بی خیال 

بی خیال

ته تهش قبره دیگه😔

تسنیم رها
۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دلم یه دوست فابریک میخواد 

یه برونگرای محض که همش باهم بزنیم

تو سرومغز هم...

همیشه  داشته باشم و نترسم از نبودنش 

دلم یه رفیق میخواد...یکی که همه ی

جیک وپوکمو بدونه

وقتی دلم گرفته و هیشکی چاره ساز نیس

بهش پیام بدم "خوب نیستم"

اونم بگه،خاک تو سرت نکنن، چته تو دوباره

حالا میام بریم بیرون ^___^

.

من کم دارم تو زندگیم تو رو... 

دوستای فعلیم یا اهل رفت و آمد نیستن

یا درونگرا میباشند یا وقتی میرم باهاشون

بیرون چیزی عایدم نمیشه جز دلتنگی مدام!

.

خواهشا بیا...کم دارمت خیلی 


تسنیم رها
۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


 تو باشی، خرداد پایان بهار نیست 

آغاز دوست داشتن است...


#نیلوفر لاری پور

تسنیم رها
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

همینجوری زدیم بیرون که یه دوری زده باشیم و یه شامی خورده

غافل ازینکه ذوب آهن قهرمان جام حذفی شده و دم پل خواجو پر از موتوری های خوشحال با لباس های سپاهان! بیچاره ذوب لباسش کجا بود...هههه

نهایتش به شام 5نفری دم پل آذر و دور دور توی حکیم نظامی ختم شد... تله سیژ ناژوان هم موندم واسه یه وخته دیگه

تسنیم رها
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نوشتن خوبه ولی هرچی نوشتن اصلنم خوب نیس!

اینکه مدام از غمهات بنویسی چه سودی داره به جز اینکه دوباره اون لعنتی ها رو تو ذهنت مرور کردی و بقیه رو هم در اون شریک!

دلم میخواد از همه ی زیبایی های بهار بنویسم

از قشنگی های زندگی

از اینکه همدیگه رو داریم

از اینکه مادرشوهری داشته باشی که بعد یه هفته ندیدنش وسط جمع بگه میدونی چقدر وخته همو ندیدیم؟ خیلی دلم هواتو کرده بود...

 


 

من غر نمیزنم :

چون خوشحال و خوشبختم ^_____^


.




تسنیم رها
۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

چرا من  همیشه دم امتحانا دلم ددر دودور میخواد، زودتر حوصلم میپوکه یا چیزای خوب خوب کشف میکنم... هاااان؟

اصلن ولش که امروز دوساعتم درس نخوندم، ولش که همش غم داشتم،ولش که بیخودی از اول تا آخر بازار هنر رو گز کردم و آخرش هیچی به هیچی 

امروز شاید مهمترین اتفاق زندگی ام داره رخ میده... شاید؟!؟?

+ساعت از نیمه شب گذشته و او نیامده



تسنیم رها
۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر